کیارشکیارش، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

دنیای من و کودکم

پسرکم غذا خور شده

درست روز 23 آبان که 6 ماهگی و تموم کردی اولین غذاتو هم خوردی برات فرنی درست کردم عشق کوچولوم و تو خیلی بامزه و بااشتها خوردی ، خدایش دلم می خواست قورتت بدم عسل مامان ، خیلی خوشحال شدم که دوست داشتی و خوردیش ایشالله که همش گوشت تنت بشه عزیزکم با اون لپای بامزه و آویزونت هی به کاسه ات نگاه می کردی و من یه بشقاب گذاشته بودم زیر کاسه و تو اول اونو شروع کردی به گرفتن و خوردن و بعدش هم قاشق تو ول نمی کردی کیارش عاااااااااااااااااااااشقتم   ...
25 آبان 1391

7 ماهگی کیارش مامان

جیگل طلای مامان 6 ماهت پر شد و قدم به 7 ماهگی گذاشتی باورم نمیشه به این زودی گذشت و 6 ماهگی ات تموم شد قربونت بشم عزیزم   عاشقتم عشق کوچولوی مامان تو تو این ماهی که گذشت دندون دراوردی اونم 2 تاااااااااااااااااااااا سوار کالسکه شدی تو حیاط دورت می زنم و اینقدر احساس آرامش می کنی که خوابت می بره اومدیم با هم مسافرت خونه آقابزرگ و خانم بزرگ روی صندلی غذات نشوندمت معلق زدی حسابی باهامون حسابی به قهقهه می خندی صدای گریه ات خیلی عوض شده و من عاشق این صداتم وزنت تو این ماه 8کیلو 600 بوده عزیزم خلاصه که عاشقتم و خیلی دوست دارم   ...
25 آبان 1391

دندانپزشکی

خوب کوچولو این خاطره روز سومی که اومده بودیم مسافرت و من باید می رفتم دندانپزشکی تا دندونامو چک کنم ، من و تو بابایی و خانم بزرگ راهی شدیم ، خانم بزرگ نزدیک مسجدی برای خوندن نماز ظهر پیاده شد و خودمون 3 تایی رفتیم مطب ، به موقع رسیده بودیم ولی 25 دقیقه بعد من رفتم داخل و تو همش اهه اهه می کردی و دوست نداشتی اونجا بمونی بابایی تورو می برد بیرون تو راه پله ها سرگرمت می کرد آقای دکتر هم از سرو صدای بچه خوشش نمی اومد و مارو بیشتر استرسی می کرد ، خلاصه رفتم داخل  و برام بی حسی زد از دکتر خواستم تا برم به کوچولوم شیر بدم تا دنونام بی حس بشه اومدم بهت شیر دادم و بعد هم دوباره صدام کرد تا برم داخل و 2تا از دندونامو درست کرد شد 160 تومن (محض اطل...
25 آبان 1391

تلاشت برای سینه خیز کردن

جیگل مامان 16/8/91 وقتی از خواب خوش صبح بیدار شدی و در حال بازیگوشی بودی دیدم خودتو دمر کردی و برای گرفتن پستونکت باسن کوچولوتو و تکون میدادی به سمت جلو و تلاش می کردی بری بگیریش قربون دستای کوچولوت بشم وقتی صبحا از خواب بلند میشی چون سیر از خوابی خلی سرحالی و تا نیم ساعت هیچ حرفی نمی زنی و نق هم نمی زنی عاشقتم عشق کوچولوم ...
22 آبان 1391

پمپرز شماره 3

جوجه مامان 17/8 /91 پمپرزتو عوض کردم و شماره 3 پات کردم برای ثبت می نویسم که قیمت یه پمپرز 46 تایی شماره 3 ، 37  تومنه و پمرز شماره 1و 2 و 64 تایی 30 تومن بوده حالا بعد باید در زمان خودت ببینی که چقدر شدند ؟ قربون اون باسن کوچولوت بشم ...
22 آبان 1391

سفر به شمال

خوشگل مامان من و تو بابایی روز 5 شنبه مورخ 19/8/91 پرواز داشتیم به سمت شمال وسیله هارو از چند روز قبل جمع و جور کرده بودم و اون روز هم تو خیلی باهام همکاری کردی و کلی کارتون دیدی و منم به کارام رسیدم ......فدات بشم عشق کوچولوی مامان خلاصه ساعت 2 راه افتادیم و تا برسیم بندر 2 ساعت راه بود و تو توی راه 1 ساعتی خوابیدی تو کریرت بعد هم رفتیم فرودگاه و اونجا دایی و فرزانه و آقا یوسف و دیدیم و سوار هواپیما شدیم تو نیم ساعت اول خیلی بی تابی می کردی و گریه سر دادی شاید فشار هوا گوشت و درد می اورد از اطراف نگاهمون می کردند و بلاخره خوابیدی تا قبل از فرود و بعد چشای خوشگلتو باز کردی و موقع رفتی مهماندار هواپیما کلی قربون و صدقه ات رفت اومدیم...
22 آبان 1391

دندون دومی کیارش مامان

گل پسری دیروز دندون دومت سر زد شب قبلش یهو ساعت 2 بیدار شدی و گریه کردی و تا ساعت 5 بیدار بودی و نمی خواستی بخوابی تعجب کردم ولی خداروشکر دوست داشتی بازی کنی من و بابات و خانم بزرگت مشغول سرگرم کردنت بودیم تا بلاخره خسته شدی و خوابیدی فکر کنم یه خورده هم به خاطر دندونت بی خواب شده بودی چون تا بلند شدی دستمو کردم تو دهنت و دیدم دندونت سر زده فدات بشم کوچولوی مامان دوست دارم عشق کوچولوی مامان
22 آبان 1391

بغل کردن هدفدار کیارش مامان

عشق کوچولوی مامان ...کیارشم چند روزی میشه وقتی بهت میگم بیا بغلم خیلی هدفدار و مشخص اغوشتو برام باز می کنی و من هم کلی ذوق می کنم ......قربونت بشم جوجوی مامان البته قبلا هم آغوشتو باز می کردی ولی کاملا مشخص نبود که برای اومدن به بغل این کارو می کنی یا همینطوری داری برای خودت دست و پا می زنی عشق مامان الان برات کارتون گذاشتم و تو داری نگاه می کنی و کمی نق می زنی که بهت توجه کنم ودوباره ساکت میشی به خاله اکی سفارش دادم وقتی رفته قشم برات کاپشن بخره و یه بلوز ناز نازی و یه آویز روی تخت و یه سری 5 تایی ظرف سفالی زنبوری نصیبت شده دست خاله ای درد نکنه ....مبارکت باشه عزیزم راستی مامانی از وقتی دستام تاول زد خیلی بیشتر در برابرت احساس مسوول...
15 آبان 1391

عید سعید قربان و عید سعید غدیر

جوجه مامان ، روز عید قربان ما با خاله ها رفتیم پارک دولت و با هم کباب درست کردیم و خوردیم تو هم پسر خوبی بودی و 2 بار اونجا هر دفعه نیم ساعت خوابیدی و خیلی اذیت نشدم ، کالسکه اتم اورده بودم به این امید که باهاش کلی دور بزنیم ولی دریغ از نشستن تو تا میذاشتمت روی کریر کالسکه گریه می کردی و بلندت می کردم ، خلاصه روز عید قربان مون هم اینطوری گذشت . فرداش یعنی روز شنبه با خودم فکر کردم که بدون کریر امتحان کنم شاید بتونی توی کالسکه ات بشینی و برات دیگه اندازه شده ، دیدم بعلـــــــــــه خیلی هم خوبه و تو هم چقدر دوست داشتی کلی تو حیاط دورت زدم و تو کیف کردی خلاصه روزی چند بار می ذاشتمت داخلش و دورت میزدم و حتی یه بار توش خوابت برد ، فکر کنم خ...
13 آبان 1391

معلق زدنت از سمت راست

سلام عشق کوچولوی مامان از 25 مهر که اولین معلقت و زدی تا دیروز فقط و فقط از سمت چپت معلق می زدی و از سمت راست هم تلاش می کردی ولی بی نتیجه بود با اینکه عروسک میذاشتم سمت راست تا بری بگیری ولی نمیشد تا دیروز که دیدم بالاخره از سمت راست هم معلق زدی ، از سمت چپ که در چشم بر هم زدنی انجامش میدی حتی توی خواب هم معلق میزنی همین امروز صبح خوابیده بودی و وقتی برگشتم بهت سری بزنم دیدم معلق زدی و همونطور دمر خوابت برده ....قربون شکل ماهت بشم پسر ناز نازیم مامان جون فکر کنم دست و پاهی چپت قدرتمندتر عمل می کنند آخه وقتی توی رورئک هم میذارمت با پاهای چپت مانور بیشتری میدی ، یعنی تو چپ دست میشی ...
13 آبان 1391